دو گفته از دو بزرگ مرد هند در باره یکدیگر، “گاندی و تاگور”؛ که هر دو نقش بسیار زیاد و محوری در استقلال کشور هند داشتند.
پیغام گاندی به تاگور: اکنون جنگ است. به شاعر بگو که چنگ خود را بر زمین نهد. بعدها مجال نغمهسرایی خواهد بود. وقتی خانهای آتش گرفته باشد هرکس سطل آبی برمیدارد تا آتش را خاموش کند…
تاگور با اینکه با گاندی اختلاف نظرهای زیادی داشت وقتی برای دیدن او به عزلتگاهش وارد شد، اینگونه سرود:
مهاتما یکه و تنها نور می افشاند
او آفریننده همه چیز است
همواره در قلب ملتها جای دارد
با دل و معرف و درایت می توان به وجود او پی برد
کسی که او را بشناسد جاودان خواهد بود
… ملت هند آنگونه عمل کردند که تاگور گفته بود و یا در واقع میتوان گفت پیش بینی کرده بود. با دل و معرفت و درایت وجودش را ارج نهادند و گفته هایش را با گوش جان شنیدند، رهنودهایش را بکار بستند و کشورشان را از چنگ غارتگران رهانیدند. بدین گونه نام گاندی، منش و مرام او و نام تاگور و مردم هند در تاریخ جاودانه شد…
توضیح: نقل قولها از کتاب مهاتما گاندی اثر رومن رولان، ترجمه محمد قاضی انتخاب شده است.
منبع: وبلاگ خلیفه حصارhttp://khalifehesar.blogfa.com
محمد حسنخانی