نقش نشاط اجتماعی در توسعه اجتماعی
امروزه نشاط اجتماعي يكي از مهمترين نيازهاي جوامع بشري است چرا كه شهروندان بهويژه ساكنين كلانشهرها فرصت كمتري براي انديشيدن بهخودشان و نيازهايشان دارند و بهشدت مستعد افسردگياند.
افسردگي يكي از مهمترين دلايل افت شادي جمعي و نشاط اجتماعي است. البته لازمه و مهمترين عامل شاد بودن نيز چيزي نيست جز مثبتانديشي و جست و جوي خوبيها و زيباييها. به تجربه ثابت شده شادي و نشاط، عامل تغيير جامعه و تحول و تكامل دروني انسانهاست. يكي از مباحثي كه اگر به آن درست و مبنايي پرداخته شود ميتواند موجب انبساط خاطر و تحرك و آرامش فردي و اجتماعي شود و فرايند رشد و توسعه جامعه را شتاب بيشتري بخشد، بحث شادي و نشاط است. منظور از نشاط در جامعه آرامش فكري به دور از هرگونه دغدغه اضافه و يا افكار پريشان در بين مردم است كه آسيبهاي اجتماعي و هياهوي زندگي شهري باعث شده است اين نشاط بهتدريج در جامعه كمتر از گذشته شود. نشاط و شادي در يك جامعه آنقدر با اهميت است كه در دين اسلام هم بارها به آن اشاره شده است. از ديد اسلام زندگي بانشاط، نعمت و رحمت خداست و زندگي توأم با گريه و زاري و ناله و افسردگي، خلاف رحمت و نعمت خداست، چرا كه شادي باعث نشاط و اميد و غم و اندوه باعث افسردگي و يأس و نااميدي است. اسلام همواره به زدودن اندوه از دل افراد مؤمن سفارش ميكند.
شادي يك هيجان است كه در اثر محركهاي دروني و بيروني ارگانيسم را در جهت انبساط عضلاني، انبساط و بهجت روحي سوق ميدهد و تمايل فرد براي تداوم چنين احساسي زياد است؛ بر عكس اندوه كه تمايل انسان به عدمتداوم آن است. ذات شادي در انسان، اوليه است اما نوع شادي كردن آن به يادگيري و متغيرهاي محيطي و فرهنگي بستگي دارد. هر انساني يك يا چند مطلوب دارد كه رسيدن به آنها براي وي مهم و لذتبخش خواهد بود. گاهي انتظار و اميد براي رسيدن به مطلوبها نيز لذتبخش است. رسيدن به مطلوب و يا نزديك شدن به آن در انسان احساس شادي ميآفريند و نرسيدن و عدماميد به آن اندوه و حزن ايجاد ميكند. طبيعي است مطلوب آدمها با يكديگر متفاوت خواهد بود.
اگر براي يك كودك تغذيه يك مطلوب باشد براي يك بزرگسال رسيدن به يك موفقيت مشخص يك مطلوب خواهدبود. براين اساس شادي و نشاط همبستگي زيادي با عمق نگرش و سازمانيابي شخصيت فرد دارد. طبيعي است هر اندازه شخصيت فرد از غناي بيشتري برخوردارباشد از نشاط بيشتر و عميقتري برخوردار خواهد بود. ميتوان بين شادي و نشاط تفاوتي قائل شد. شادي يك هيجان انبساطي زودگذر است، اما نشاط يك احساس بهجت و شادماني دروني است كه پايدار و بادوام است. شادي هميشه با هيجانهاي لبخند و خنده همراه است اما در نشاط احساس بهجت و سرور لزوما با خنده همراه نيست ولي احساسي است كه موجب لذت فرد ميشود. تفاوت ديگر اين است كه ميتوان شادي منفي و يا كاذب هم در نظر گرفت، اما نشاط در انسان هميشه مثبت است. به عبارت ديگر شادي مثبت ميتواند به نشاط تبديل شود اما شادي كاذب منجر به نشاط انسان نخواهد شد. حتي تجربه نشان داده است كه شاديهاي كاذبي كه توسط محركهاي متفاوت مثل داروهاي روانگردان، موادمخدر، الكل، موسيقي بسيار تند، تمسخر ديگران و از اين قبيل بهدست ميآيد، پيامدهاي اندوه و افسردگي خواهد داشت.
شادي در نظر تعليم و تربيت ديني و نيز توجه به مشخصههاي سلامت روان داراي حدودي است كه البته شناسايي اين حدود بستگي به ميزان رشد شناختي و اجتماعي فرد و در سطح جامعه نياز به قانون دارد. پس شادي مثبت و نشاط فردي و اجتماعي براي سلامت روان آدمي ضرورت دارد. نكته اساسي، تأثير متقابل اين دو بريكديگر است؛ تأثير نشاط فردي بر نشاط اجتماعي و تأثير نشاط اجتماعي بر نشاط فردي. كاستي در هر دو سر طيف منجر به نااميدي و اختلال در نشاط خواهد شد. اما سهم نشاط اجتماعي بهعنوان يك محرك شادي بخش و نشاطآفرين براي فرد بسيار مهمتر جلوه ميكند. به عبارت ديگر نشاط فردي بهگونهاي عمل ميكند كه مابه ازاي بيروني داشته باشد. بدون وجود متغيرهاي نشاطانگيز در محيط و موقعيت بيروني به راحتي نميتوان به نشاط طبيعي دستيافت. البته تهذيب و معنويت ميتواند نوعي رضامندي از خويشتن و نشاط فردي را سبب شود.
عوامل ايجاد شادماني
در ذيل به مهمترين عواملي ميپردازيم كه در ايجاد شادماني نقش اساسي دارند. بخشي از اين عوامل كه در واقع ويژگيهاي تعيينكننده يك جامعه هستند و ميزان شادي و رفاه افراد آن جامعه را تعيين ميكنند:
ثروت: در اينجا منظور از ثروت ميزان قدرت خريد مردم و امكان تهيه تسهيلات زندگي است. اين شاخص بهطور واضح تعيينكننده استطاعت مادي افراد براي تأمين نيازهاي اوليه انساني است. تحقيقات نشان ميدهد كه رابطه مثبت ميان ثروت و ميزان شادماني پس از يك روند منطقي افزاينده سير كاهشي پيدا ميكند. به عبارتي ديگر هرچند توانايي مادي چون مواد غذايي، سرپناه و… ملزومات اوليه براي برآوردن نيازهاي اساسي انسان و شادماني او شرط لازم محسوب ميشود اما به هيچ عنوان شرط كافي نبوده و با افزايش اين تواناييها شادي افراد افزايش نمييابد.
آزادي فردي: افراد در جوامعي شادمانتر هستند كه محدوديتهاي فيزيكي و رواني كمتري را تجربه ميكنند. بهطور كلي احساس كنترل داشتن بر محيط به جاي احساس در كنترل محيط بودن از عوامل تعيينكننده شادماني است كه ميزان آن در جوامع مختلف متفاوت است.
دسترسي به معلومات: اين بعد بيشتر ماهيت شناختي ملزومات شادي را يادآور ميشود و شامل عواملي چون سوادآموزي و ميزان ثبت نام افراد در مدارس، دانشگاهها و استفاده از رسانههاست.
برابري: درك نابرابريهاي اجتماعي ميتواند در ميان اقشار مختلف جامعه متفاوت باشد. اين نابرابريها در اقشار پايين جامعه حس نابرابري را افزايش داده و زمينه آسيبهاي اجتماعي را فراهم ميآورد در حاليكه در اقشار متوسط تحصيلكرده جامعه احساس وجود بيعدالتي اجتماعي را تقويت كرده و زمينه نارضايتي را ايجاد كند.
سلامت: افرادي كه از سلامت جسمي و رواني برخوردارند احساس شادماني بيشتري دارند. از طرف ديگر افرادي كه شادمانتر هستند كمتر از افراد افسرده بيمار شده و كمتر نيز ميميرند(بلك اسلي، گروسارت متيك).
ويژگيهاي شخصيتي: افراد شادمان بيشتر احساس ميكنند كه بر زندگي خود كنترل و تسلط دارند. اين در حالي است كه افراد افسرده خود را بازيچه دست سرنوشت ميپندارند. همچنين افراد شاد در مقابل مشكلات قدرت تابآوري و ابراز وجود بيشتري داشته و آمادگي بيشتري براي تجربه زندگي از خود نشان ميدهند.
هدفمند بودن زندگي: انسان براي داشتن زندگي شاد و پربار نياز به اهداف و چشمانداز وسيع براي آينده دارد. فقدان چنين اهدافي ميتواند منجر به سبك زندگي ملالتبار و عادات رفتاري ناسالم ازجمله لذتجويي شديد، تمايل به افراط در تفريح، خوشگذراني، پرخوري و استفاده از موادمخدر و الكل شود.
موقعيت اجتماعي: افرادي كه پيوندهاي شخصي، خانوادگي و اجتماعي بيشتري دارند با نشاطتر از افرادي هستند كه خودشان را در اين دنيا تنها ميبينند. اين احساس به ميزان زيادي تأييدكننده نيازهاي اجتماعي افراد و وجود حمايتهاي اجتماعي است. در موقعيتهاي شغلي هرچه كه موقعيت شغلي افراد در سلسله مراتب قدرت بالاتر ميرود و احساس كنترل افراد و مشاركت آنها در تصميمگيريهاي سازماني افزايش مييابد احساس شادي نيز افزايش مييابد.
رويدادهاي زندگي: ارتباط بسيار روشن و مثبتي ميان وقايع مثبت زندگي چون ترفيع شغلي، ازدواج موفقيتآميز و… و فقدان وقايع منفي چون تصادفات، تعارضات و اختلافات بين فردي با احساس شادماني وجود دارد.
شاخص شادي و نشاط اجتماعي
در بررسيهاي شناختي شاخصهاي توسعه يكي از شاخصهايي كه مورد توجه قرار ميگيرد شاخص شادي و نشاط اجتماعي يا به تعبيري ديگر نرخ اميد به زندگي يا نرخ اميد به آينده است. در واقع نشاط و شادي يكي از ابعاد روانشناختي فرد و جامعه است و فرد و جامعه هنگامي داراي شادي و نشاط خواهند بود كه شاخصهاي معيشتي و رفاهي از يك سو و ديگر شاخصهاي فرهنگي، علمي و سياسي آن جامعه از سوي ديگر از رشد قابلقبولي برخوردار بوده يا دستكم در سطح مطلوبي قرار گرفته باشد. نبايد از نظر دور داشت كه رابطه توسعه و نشاط اجتماعي يك رابطه يكسويه نبوده و نشاط و شادي صرفاً معلول وضعيت مطلوب اقتصادي و… نيست. اين دو متغير بيترديد بر يكديگر رابطه كنش و واكنش داشته و بر يكديگر مؤث